بعد از افطاری ،همین یکشنبه شب
رفته بودم منزل مشتی رجب

در حدود هشت یا نه هفته بود

همسرش از دار دنیا رفته بود

تسلیت گفتم که غمخواری کنم

این مصیبت دیده را یاری کنم
رفت و ظرفی میوه آورد آن عزیز
با ادب بگذاشت آن را روی میز

در همین هنگام آمد خا له اش

خاله ی هشتاد یا صد ساله اش

او زبان بر حرف و بر صحبت گشود

من حواسم پیش ظرف میوه بود

در میان حرف او گفتم چنین

آفرین ، به به ،هلو یعنی همین

ناگهان آن پیرزن از جا پرید

از ته دل جیغ ناجوری کشید

داد زد الاف بودن تا به کی

هی به فکر داف بودن تا به کی

یک کم آدم باش این هیزی بس است

داستان گربه و دیزی بس است

مردکِ کم جنبه ی بی چشم و رو

تو غلط کردی به من گفتی هلو




تاریخ: پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

گویند که در ازمنه ای نه چندان قدیم روزی پسری به خانه آمد و به مادر گفت: ای مادر عزیزتر از جون ! مرا دریاب که الان در حال حضرم . پس مادر آنچنان که رسم مادران است به سینه بکوفت که چه شده ای گل پسرکم ! پسر نگاهی به مادر بکرد و گفت که اگر چه حیا دارم ولی به تو بگویم که امروز در محله مان چشمم برای اولین بار به این دختر همسایه خورد و نگاه همان و عشق همان ! پس اینک از تو مادر بزرگوار خواهم که به خانه آنها روی و او را به نکاح (عقد )من در آری که دیگر تاب دوری او را بیش از این درمن نیست !!! مادر نگاهی از سر دلسوزی به پسر بیانداخت و گفت : دلبرکم من حرفی ندارم و بسی خوشحالم که تو از همان ابتدای راه به جای الاف شدن در خیابان و ولنگاری راه حیا در پیش گرفتی و ازدواج کردن اما بهتر است که لختی درنگ نمایی که اینگونه عاشق شدن ناگهانی را رسم ازدواج نشاید و اگر هم بشاید دیری نپاید! پس پسر نگاهی زجمورانه به مادر بیانداخت و گفت مادرجان یا حال برو یا دیگر زن نخواهم که این ماه تابان ازدست من برود و عشق او وجودم را بسوزاند .
پس مادر که پسر خود را دوست همی داشت به سرعت چارقد خویش به سر کرد و به خانه همسایه رفت .



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

دارم فیلم جنگی می بینم خانومه و آقاهه می خوان همدیگه رو با شمشیر بکشن دوستم می گه می خوان همدیگر رو بکشن؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ می خوان همدیگرو ماچ کنن جلو جمع زشته دارن از طریق شمشیر این کارو می کنن!

میگه چرا هی میری و میای؟ کار داری؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ مرض دارم مخوام تو رو اذیت کنم

دارم فیلم جنگی می بینم خانومه و آقاهه می خوان همدیگه رو با شمشیر بکشن دوستم می گه می خوان همدیگر رو بکشن؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ می خوان همدیگرو ماچ کنن جلو جمع زشته دارن از طریق شمشیر این کارو می کنن!

گوسفند خریدم طرف میگه میخوایی قربونی کنی میگم پـَـــ نــه پـَـــ خدا بخواد میخوام باهاش ازدواج کنم

سر کلاس به رفیقم میگم خودکار داری میگه پـَـــ نــه پـَـــ با قلم و چکش دارم حکاکی میکنم رو میز

با دوستم رفتم کنار دریا دارم صدف جمع میکنم می گه داری صدف جمع می کنی؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ دارم برمی دارم یهو دیدی اینجا بارون اومد بذارم رو سرم!

با دوستم رفتم کنار دریا دارم صدف جمع میکنم می گه داری صدف جمع می کنی؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ دارم برمی دارم یهو دیدی اینجا بارون اومد بذارم رو سرم!

.اومدم در یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟ پـَـــ نــه پـَـــ کنجکاو شدم ببینم کی هی چراغ این تو رو خاموش روشن میکن

.اومدم در یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟ پـَـــ نــه پـَـــ کنجکاو شدم ببینم کی هی چراغ این تو رو خاموش روشن میکن



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

نام وبلاگ : گوسفندانه
نویسنده : گوسفند سیاه
تعداد بازدید کننده : ۲۵۸۹۱۵۴۶۵

لینکها : گوسفندهای آغول غرب ، گوسفند زندانی ، گوسفندبانو ، داستانهای گوسفندی ، گوسفند در گذر گاه تاریخ ، انفرادی گوسفندی ، صدای آزادی گوسفند ، اعترافات گوسفندی ….

یکشنبه دوم آبان هزار سیصدو هشتادو سه
امروز بعد از یک ماه که تلفن آغلمان قطع بود ، و نتوانستم وبلا گم را به روز کنم با لا خره به یک کافی نت رفتم و وبلا گم رابه روز کردم. از تمام گوسفند هایی که در این مدت برایم کامنت گذا شتند سپاس گذارم. البته درس های این تر ممان زیاد شده و من بیشتر وقتم را در آغل دانشگاه به سر می برم.

کامنت ها:
گوسفند ناز: خیلی خوشحالم که دوباره می نویسی.
گوسفند دانا:چه عجب، دو خطی نوشتی!
گوسفند بزرگ: سلام . وبلاگ قشنگی داری !اگر مایل باشی با هم تبادل لینک کنیم!



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 16 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

ضد حال یعنی که

دست تو دماغت بکنی بعد ببری زیرِ میز

بعد دست بخوره به محتویات دیروز !

.

.

.

اس ام اس جوک جدید

هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود،

فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !

.

.

.

وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم

ازم انتظار نداشته باش که

دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم !

.

.

.

اس ام اس خنده دار

بسلامتیه اون پسری که خواست آدم بشه

ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت . . .

همیشه پای یک زن در میان است !



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی




تاریخ: یک شنبه 26 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

طبق آخرین تحقیقات دانشمندان

تهران عامل اصلی سرطان و برای سلامتی زیان آور است !

.

.

.

تو بهترین گل دنیایی . . .

اما نه صبر کن

پرچم کمک داور بالاست

آفسایده !

.

.

.

به حیف نون میگن ادای بچه کوچولوها رو در بییار،میشاشه تو شلوارش !

.

.

.

آخرین خبر از جهنم :

شیر آب دستشویی ها جفتش داغه !



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 21 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

مراحل چهارگانه تحقیق در ایران:

Ctrl+A

Ctrl+C

Ctrl+V

Ctrl+P

.

.

.

 متوسط میزانی که یک خانم در طول عمرش روژلب میزنه چقدره؟

دو کیلوگرم

روژلب حاوی ۳۰۰ گرم سرب میباشد

که ۶۸ درصد میزان سرطان را در آقایان افزایش میدهد !

چون آنها هستن که کوفتش میکنن !

.

.

.

حیف نون میفته دنباله دختره ، بهش میگه دوست دارم

دختره میگه نیا دنبالم اسیر میشی ها

میگه انقدر میام دنبالت تا شهید بشم!



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی

 update 2011 

اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از
ضرب المثل های اصیل ایرانی - به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات - از بین
نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به گونه زیر بازسازی کنند:



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط هستی
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 164
بازدید ماه : 243
بازدید کل : 200789
تعداد مطالب : 134
تعداد نظرات : 99
تعداد آنلاین : 1

javahermarket